داکوتا

ساخت وبلاگ

داکوتا...
ما را در سایت داکوتا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : کاوه محمدزادگان dakota بازدید : 248 تاريخ : يکشنبه 23 خرداد 1395 ساعت: 23:34

بنام خداوند بخشنده مهربان

با سلامی گرم و دوباره به دوستان میلیتاریست عزیز

اینتلیجنس سرویس در ایران

Secret_Intelligence_Service_28SIS29.png

شاید هیچ سرویس اطلاعاتی خارجی را در تاریخ معاصر ایران نتوان یافت که به اندازه سرویس اطلاعاتی انگلستان ، پرتأثیر بر سیاستمداران وقت، پرحاشیه و پر حرف و حدیث باشد.

به همین دلیل و با اجازه شما عزیزان تصمیم گرفتم که نگاهی گذرا به نقش این نهاد اطلاعاتی استعماری در عصر پهلوی دوم بپردازم.

امیدوارم که نقائص مطلب رو به بزرگواری خودتان ببخشید.

royal_sis.jpg

تاریخچه :

در قرن شانزدهم میلادی (سال 1573 میلادی) و در دوران سلطنت الیزابت اول ( 1558-1603 م ) به پیشنهاد یکی از وزراء به نام "فرانسیس والسینگهام" (Francis Walsingham) ، یک سازمان جاسوسی برای حفاظت از منافع امپراتری انگلستان تشکیل شد.

یعنی زمانی که تنها 80 سال از کشف قاره آمریکا می گذشت ، انگلستان صاحب سرویس اطلاعاتی خود شد.

normal_Queen_Elizabeth1_England.jpg

ملکه الیزابت اول

francis-walsingham-1-sized.jpg

سِر فرانسیس والسینگهام (بانی سرویس مخفی بریتانیا)

این سازمان اینتلیجنس سرویس (Intelligence Service) نام گرفت که معنای لغوی آن "سازمان اطلاعات" است. و شش اداره مختلف داشت. 

این ادارات مختلف که تا به امروز هم با تغییرات چندانی دوام آورده اند ، عبارتند از :

1- اداره اطلاعات سیاسی خارجی

2- اداره اطلاعات دریائی

3- اداره اطلاعات نظامی

4- اداره اطلاعات تجاری و صنعتی

5- اداره اطلاعات داخلی

6- اداره اطلاعات مستعمرات

ادارات پنجم و ششم آن ، با نام های ام آی - 5 (MI-5) و ام آی -6 (MI-6) از شهرت بیشتری برخوردار هستند. 

normal_mi6_Secret_Intelligence_Service.p

این دوایر شش گانه در ساختمان های مجزایی مستقر هستند و ارتباطی با یکدیگر ندارند و صرفاً از طریق اداره مرکزی اینتلیجنس سرویس که در منطقه وایت هال لندن واقع است ، فعالیت آنها کنترل می شود.

ام آی (MI) برگرفته از عبارت Military Intelligence به معنای اطلاعات نظامی است.

دلیل این نامگذاری ، ارتباط تنگاتنگ سازمان اطلاعات انگلستان در دوران استعمار با ارتش این کشور است و از آن زمان این نام ها بدون تغییر مانده است.

thumb_Mi5_crest_and_logotype_svg.png

وظیفه " ام آی - 5 " که نام دیگر آن " سازمان امنیت " (Security Service) است ، تأمین امنیت و تهیه اطلاعات در داخل مرزهای انگلستان است.

MI-5 تحت پوشش شهربانی مرکزی آن کشور (اسکاتلند یارد) فعالیت می کند و پوشش اجرائی و رابط آن تحت عنوان " اداره ویژه " (Special Branch) در اسکاتلند یارد مستقر است.

گفته می شود که حتی شهروندان انگلستان هم اطلاعات چندانی از ساختار سازمان امنیت این کشور ندارند و خیلی آنرا نمیشناسند.

normal_mi5_bridg.jpg

ساختمان مرکزی MI-5

اما " ام ای - 6 " که برای خارجیان بیشتر شناخته شده است و نام دیگر آن " سازمان اطلاعات سری " (Secret Intelligence Service) است ، رسما در سال 1911 میلادی ( 1290 شمسی) تأسیس شد و وظیفه آن طبق اساسنامه اینتلیجنس سرویس ، به بیرون مرزهای انگلستان مربوط می شود. 

دفتر اصلی MI-6 در چهارراه واکسهال لندن در کنار رودخانه تایمز واقع شده است.

در سال 1994 میلادی ( 1373 شمسی ) این سازمان بیش از 2300 کارمند در استخدام داشت و بودجه سالیانه آن بالغ بر 150 میلیون پوند بود.

البته گفته می شود که پس از فروپاشی شوروی ، این سازمان کوچک شد.

normal_Secret_Intelligence_Service_MI-6.

normal_Secret_Intelligence_Service_build

ساختمان مرکزی MI-6

normal_MI5-building.jpg

ساختمان مرکزی MI-6 در چهارراه واکسهال لندن و در ساحل رود تایمز

رؤسا و کارکنان اینتلیجنس سرویس ، از بین فارغ التحصیلان نخبه دانشگاه های معتبری همچون کمبریج و آکسفورد انتخاب می شوند و مهم ترین ویژگی هر فرد برای مأمور شدن در این سازمان شجاعت و بی پروائی است.

علاوه بر این سعی می شود که آداب ، فرهنگ . سنن کشوری که مأموریت باید در آن انجام گیرد ، به فرد جاسوس ؛ به بهترین وجه ممکن آموخته شود. 

رئیس سازمان توسط ملکه برگزیده می شود و به محض احراز مقام ریاست ، نام و هویت خود را تغییر می دهد و با نام مستعار مشغول کار می شود

تصمیم به ایجاد این بخش از سازمان اطلاعاتی بریتانیا ، در سال 1909 و با عنوان " دفتر سرویس مخفی " گرفته شد و مسئولیت راه اندازی آن به کاپیتان " سِر منسفیلد کامینگز " (Captain Sir Mansfield George Smith Cumming) سپرده شد.

در واقع کاپیتان کامینگز ، بطور رسمی اولین رئیس MI-6 است که نامه های رسمی خود را با کد امضای " C " (اولین حرف کامینگز) انجام میداد.

normal_Sir_Mansfield_Smith-Cumming~0.jpg

 تصویر کاپیتان کامینگز (اولین رئیس MI-6 )

normal_Mansfield_Smith-Cumming_Commander

( در سری فیلم های جیمز باند ،  رئیس جیمز باند با نام " اِم " (M) معرفی می شود که ظاهرا اشاره به این اقدام کاپیتان کامینگز دارد  :winking:  )

بیشترین مأموران اینتلیجنس سرویس در کشورهای خارجی در پوشش دیپلماتیک ، اقتصادی و فرهنگی فعالیت می کنند.

در سفارتخانه های انگلستان ، مأموران اطلاعاتی - امنیتی آن ، بخش ویژه ای را به خود اختصاص می دهند که فعالیت و حیطه عمل آن مستقل از بخش سیاسی و دیپلماتیک سفارت است و کارکنان رسمی سفارت اطلاعی از فعالیت های بخش اطلاعاتی و جاسوسی ندارند.

 

ادامه دارد...

-------------

پ.ن 1 : لطفا دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند

پ.ن 2 : انشاءالله در پست های آینده به نقش این سازمان در دوران پهلوی و همچنین برخی از زیر شاخه های آن در ایران پیش از انقلاب خواهیم پرداخت.

------------------------------

ترجمه و گردآوری : مهران 55

مالکیت معنوی : بازنشر مطالب این تاپیک فقط با ذکر Military.ir به عنوان منبع مجاز است.

منبع : گردآوری از ویکیپدیا و ...


داکوتا...
ما را در سایت داکوتا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : کاوه محمدزادگان dakota بازدید : 292 تاريخ : يکشنبه 16 خرداد 1395 ساعت: 15:31

بسم الله الرحمن الرحیم و لاحول ولا قوة الا بالله

S-300_PMU_2.jpg

بخش نخست

چکیده

ایالات متحده آمریکا و متحدان آن از زمان پایان جنگ سرد بر توانایی سرکوب سریع شبکه پدافندی طرف متخاصم و سپس اعمال قدرت آتش دقیق از طریق هوا به عنوان یک گزینه  شاخص و برگزیده به منظور حل مناقشات فی مابین با دیگر دولت ها متکی بوده اند.  واقعیت تکامل تکنولوژی سیستم های پدافندی یکپارچه در کنار گسترش جهانی این سیستم ها ، عمده ناوگان هواگرد های نیروی هوایی آمریکا و ناوگان هواگرد های نیروی دریایی آمریکا را جهت مقابله با این سیستم ها دچار ناتوانی ساخته ، سیستم هایی که تکنولوژی آن ها هم اکنون از طریق روسیه در دسترس بوده و توسط چین به صورت فزاینده ای در حال توسعه و ارائه میباشند.چنانچه نفوذ ، سرکوب یا نابودی شبکه های پدافندی یکپارچه نوین توسط جنگنده های معمول نظیر اف 15 یا نمونه های در حال تولیدی (در زمان نگارش مقاله) نظیر F/A-18E/F مد نظر باشد ، هدفی است که جز با تحمیل تلفات سنگین محقق نخواهد شد.

توسعه تکنولوژی های مرتبط با عرصه سامانه های پدافندی یکپارچه مقوله ایست که در حال حاضر توسط چین ، ایران ، ونزوئلا و دیگر کشورهایی که با غرب روابط ضعیفی دارند ، دنبال میشود و این مسئله تهدیدی رو به گسترش در انجام عملیات نظامی هوایی توسط کشورهای بلوک غرب است. تا زمانی که نیروی هوایی ایالات متحده پروژه بمب افکن نسل آینده خود را تا حدود سال 2020 محقق کند ، تنها هواگرد هایی که در ناوگان هواگرد های رزمی امریکا از قابلیت نفود ، سرکوب و نابودی موثر سیستم های پدافندی یکپارچه برخوردارند ، بمب افکن B-2A Spirit و جنگنده F-22A هستند.تنها 20 فروند از بمب افکن B-2A موجود است و تجهیزدوباره و نوسازی آن ها به منظور ساخت نمونه جدیدتر B-2C نیز یک رویکرد پر هزینه محسوب میشود که این مسئله ساخت بمب افکن نسل جدید به منظور پاسخگویی بهتر به نیازهای آینده را به یک الزام مبدل میکند.

thumb_F-22A-JDAM-1256635-S.jpg

تنها هواپیمای رزمی ایالات متحده که جهت تولید پیش از سال 2020 در نظر گرفته شده و قابلیت نفوذ و بقا در مقابله با شبکه پدافند هوایی یکپارچه مدرن را دارد ، جنگنده اف 22 است. تصویر فوق این جنگنده در حال رها سازی یک بمب هدایت شونده GBU-32 JDAM نشان میدهد.

thumb_gpw-200905-UnitedStatesAirForce-DF

ناوگان بمب افکن های B-2 در پایگاه Whiteman

با توجه به تعداد محدود بمب افکن های B-2 تنها انتخاب استراتژیک باقی مانده برای ایالات متحده ، تولید تعداد کافی و مناسب از جنگنده F-22A به منظور ارائه قابلیت های قابل اتکا جهت انجام یک عملیات هوایی اساسی با استفاده از ترکیب این جنگنده با بمب افکن B-2 است. با این حال تولید جنگنده F-22 نیز به میزانی که پیشتر انتظار میرفت صورت نگرفته و به جهت مسائل مالی تولید این جنگنده به تعدادی کمتر از 200 فروند محدود گردید. با وجود موارد مطرح شده انتظار این است که ایالات متحده از طریق بهره گیری از تعداد محدود و ناوگان کوچکی موسوم به گلوله طلایی (golden bullet) از هواگرد های رادارگریز امکان رخنه به شبکه های پدافندی یکپارچه را یافته تا از این طریق توانایی انجام حملات هوایی موثر برای دیگر هواگرد های غیر رادارگریز ناوگان را نیز فراهم آورد. البته با وجود توانایی های رادارگریزی و تهاجمی زوج رزمی رادارگریز F-22 و B-2 ، همچنان رخنه و سرکوب در شبکه های پدافندی و سامانه های پدافندی یکپارچه امر آسانی نیست.

thumb_USAF_F-22_Stealth_Raptor_And_B-2_S  thumb_aircrafts_military_bomber_f-22_rap

جنگنده رادارگریز F-22 در کنار بمب افکن راهبردی B-2
 

مشکلات در موقعیت یابی و مقابله با نسل جدید سامانه های پدافندی متحرک با بقاپذیری بالا از جمله مسائل مطرح میباشد. این مسئله خصوصا پس از تهاجم هوایی به یوگسلاوی در دهه نود شکل تازه ای به خود گرفته است. در طول این جنگ ، سامانه های پدافندی با قابلیت های کشندگی بالا نه به صورت ثابت بلکه با موقعیت های استقرار نامشخص و متغیر اقدام به ایجاد کمین در مسیرهای پروازی هواپیماهای آمریکایی میکردند. این مسئله که شامل پرهیز از استقرار در مواضع ثابت و مشخص بود ، خصوصا به منظور مقابله با عملیات سرکوب یا انهدام  پدافند هوایی (اختصارا عملیات SEAD/DEAD) توسط طرف مقابل صورت پذیرفت. در یک نبرد هوایی همه جانبه ، جنگنده F-22 ملزم به انجام طیف کاملی از ماموریت های رزمی در ابتدا شامل مقابله با هواگرد های دشمن و در ادامه شامل نفود به شبکه پدافندی و انجام عملیات سرکوب پدافند و انجام حملات دقیق علیه اهداف استراتژیک و تاکتیکی خواهد بود.ناوگان بمب افکن های B-2 در میدان نبرد ذکر شده نقش تقویت کننده ایفا کرده و حملات به اهداف خصوصا استراتژیک را بر عهده میگیرند البته با توجه به تعداد محدود بمب افکن های B-2 در دسترس به ناچار نحوه استفاده از آن ها علیه اهداف به صورتی شدیدا گزینشی خواهد بود.

thumb_070808-F-7169B-302.jpg thumb_F22_Raptor_HD_Wallpapers.jpg

اگر فرض را بر این قرار دهیم که هواگردی با پیکربندی منعکس کننده جنگنده اف 22 بلاک 40 در عملیاتی مشابه طوفان صحرا در سال 1991 حضور یابد ، تعداد مورد نیاز از این جنگنده جهت پوشش کامل طیفی از عملیات نفوذ به محدوده هوایی دشمن چیزی در حدود 500 تا 600 فروند خواهد بود در حالی که تعداد موجود از جنگنده اف 22 به مراتب کمتر از این عدد و در حدود 180 فروند میباشد. چنانچه ایالات متحده به دنبال حفظ موقعیت امنیتی استراتژیک خود در محدوده زمانی 2010 تا 2020 باشد هیچ انتخاب حقیقی دیگری جز تامین هواگرد های کافی (خصوصا با ویژگی رادارگریزی) به منظور انجام عملیات های هوایی در میادین نوین امروزی در پیش رو ندارد. هر گونه مدل ساختاری دیگری جهت پوشش این ضعف (که صرفا بر افزایش سطح تکنولوژی بدون در نظر گرفتن کمیت متناسب با شرایط میدان نبرد تاکید کند) موجبات به خطر افتادن پتانسیل های استراتژیک و ایجاد خطرات استراتژیک در حدی فراتر از توان پاسخگویی ایالات متحده و متحدان آن خواهد شد.

thumb_B-2_spirit_bombing.jpg

"ما باید قابلیت های قدرت هوایی بی نظیر خود را به منظور بازداشتن و شکست هرگونه رقیب معمول حفظ کنیم ، به بحران های جهانی به سرعت پاسخ داده و نیروهای زمینی خود را پشتیبانی کنیم"

بخشی از بیانیه سیاست دفاعی در دستور کار دولت آمریکا (سال 2009)

موفقیت چشمگیر به دست امده توسط ایالات متحده در مقام رهبری عملیات هوایی از سال 1991 بیش از هر چیز مرهون تکنولوژی ها و قابلیت های عملیاتی امریکا در نفوذ و سرکوب به شبکه پدافندی طرف متخاصم است. تکامل مداوم فناوری های مرتبط با قابلیت سیستم های پدافندی یکپارچه از سال 1991 به بعد و عدم موفقیت امریکا در تکامل و عملیاتی سازی سریعتر و بهتر توانمندی ها و تکنولوژی های خود در مقایسه با تکنولوژی های پدافندی ، در حال حاضر چشم انداز عدم توانایی آمریکا در دستیابی به برتری قاطع در طی یک نبرد هوایی به صورت سریع و یا با کمترین میزان خسارت به هواگردها و خدمه پروازی را مشخص ساخته است.

thumb_USAF_F-16A_F-15C_F-15E_Desert_Stor

جنگنده های F-16A و  F-15C ، F-15E در حال پرواز بر فراز مناطق جنگی در طی عملیات طوفان صحرا

thumb_76tango.jpg

پرواز سه فروندی جنگنده های F-14A از اسکادران 32 ام شکاری در طی عملیات طوفان صحرا

در نقطه ای که ایالات متحده در حال حاضر ایستاده است ، این کشور تنها 183 فروند جنگنده F-22A و ناوگانی عملیاتی متشکل از 20 فروند بمب افکن B-2A را در اختیار دارد و این مسئله در حالی است که تنها هواگرد هایی که از قابلیت بقاپذیری بالایی درنفوذ و مقابله با سیستم های پدافندی یکپارچه  در سطح جهانی برخوردارند ، دو مورد ذکر شده هستند. جهت انکه به بهترین درک از چرایی و چگونگی تغییر استراتژیک رخ داده در نبرد های هوایی و مقابله با شبکه های پدافندی دست یابیم ، لازم است به بررسی استراتژی های نفوذ در خطوط دفاعی ، تکنولوژی های رو به تکامل سیستم های پدافندی ارائه شده از سوی چین و روسیه و اینکه این تکنولوژی ها چگونه در طراحی ویژه اجزای سامانه های پدافندی نمود یافته، بپردازیم.

ادامه دارد ...............

مترجم : سینا نوریخانی

هرگونه برداشت از مطلب صرفا با ذکر نام وبسایت میلیتاری به عنوان منبع مجاز است


داکوتا...
ما را در سایت داکوتا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : کاوه محمدزادگان dakota بازدید : 429 تاريخ : يکشنبه 9 خرداد 1395 ساعت: 5:30

Besmellah_34.png

WrightsvilleMoon_LeeCapps-1024x713.jpg

مقدمه  :

شاید از یک نگاه ، جنگ ویتنام ، عرصه آزمون سختی برای نیروی هوایی ارتش ایالات متحده که دو موفقیت غیر قابل باور را در جنگ  دوم جهانی و جنگ کره بدست آورده بود ، بشمار می آمد .

علیرغم خوشبینی های نخستین وبرتری هوایی این نیرو ، با ورود سامانه های توپخانه ای و موشکی کمونیست ها به عرصه رزم هوایی ، شرایط استراتژیک جنگ تا حد زیادی تغییر نمود و این مساله ، فرماندهان نیروی هوایی ارتش آمریکا را وادار کرد تا با دقت بیشتری از توان هوایی خود استفاده  نمایند . 

9999.jpg

شکستن سخت ترین گردو :

 با این وصف ، یکی از سخت ترین اهداف برای این طراحان عملیات رزمی نیروی هوایی ایالات متحده  ، مجموعه پل تان هوا در بخش شمالی ویتنام بشمار می آمد که بر روی رودخانه سونگ مای قرار داشت . این پل عظیم از یک اسکلت بتونی بسیار بزرگ که توسط شبکه قدرتمندی از خرپاهای فولادی  تقویت می شد ، ساخته شده بود و عبور یک خط ریلی استراتژیک و دو جاده عریض از آن که دو مرکز اصلی ویتنام شمالی ( هانوی و بندر هایفونگ )  را به هم مرتبط می نمود، موجب می شد تا براهمیت آن افزوده گردد .  

در دو سوی  این پل که در یکی از باریکترین بخشهای رودخانه سونگ مای احداث شده بود ، دو تپه کم ارتفاع از جنس سنگ آهک وجود داشت که در نزد خدمه نیروی هوایی ارتش ایالات متحده ، به هام رونگ (ham rong) یا آرواره های اژدها ( dragon jaw) شهرت داشت .

Thanh_Hoa_bridge_Vietnam_1972~0.jpg

پل تان هوا و دو سنگ اژدهای محافظ این پل 

علت این نامگذاری ، ماهیت راهبردی این پل بشمار می رفت ، چرا که این موقعیت استقرار این پل عظیم الجثه ،  درست در امتداد خط DMZ که در آن ، کمونیستهای ویتنام  شمالی در حال جنگ با ارتش ویتنام جنوبی بودند  ، قرار می گرفت و در نتیجه به یک هدف معنی دار برای حریف تبدیل می شد . علاوه برآن ، بدلیل فوق الذکر ، مجموعه این پل ، یکی از متراکم ترین شبکه های پدافند هوایی را در خارج از هانوی و هایفونگ در اختیار داشت و همین مساله ، حمله به آن را به یکی از سخت ترین حملات هوا به زمین برای نیروی هوایی  تقریباً غیر قابل مقاومت ارتش آمریکا تبدیل نموده بود .

VBSBSB.png

نمای شماتیک شبکه پدافند هوایی ویتنام شمالی در بخش شمالی خط DMZ

با این وصف ، علیرغم حملات متعددی که توسط اسکادرانهای جنگنده/ بمب افکن های اف-105 تاندرچیف از مبداء تایلند برعلیه این پل صورت می گرفت ، اما همچنان این موقعیت  به شکل فعال حفظ می شد  واین مساله بدان معنا بود که ، تلفات نیروی هوایی بدلیل تراکم بیش از حد شبکه پدافندی ، رشدی غیر طبیعی را می بایست تجربه نماید  ، این فرآیند به شکلی سیر فزاینده بخود گرفت   که تا سال 1966 ، 79 فروند پرنده رزمی بدلیل آتش شدید ضد هوایی از موجودی دارایی های نیروی هوایی کسر گردید . 

jawsofdragon.jpg

اختراع ، زاییده احتیاج است :

برای متوقف نمودن این سیر ناخوشایند ، نیروی هوایی ارتش ایالات متحده ، در اواخر سال 1965 ، یک پروژه محرمانه را برای اجرای یک تهاجم غافلگیرانه به پل تان هوا در ویتنام شمالی ،در دستور کارقرار داد. هدف اصلی این پروژه ،  انهدام مسیر ریلی  موجود در این پل بود تا ارتباط پشتیبانی ویتنام شمالی دچار اختلال جدی گردد.

 بدین ترتیب  ، باآغاز سپتامبر 1965 ، آزمایشگاه تسلیحات نیروی هوایی (AFATL) مستقر در پایگاه هوایی اگلین  ، توسعه یک مین شناور (در  قالب یک سلاح با حجم کم و  قدرت انفجاری بالا که فناوری آن بطور معمول در تسلیحات ضد زره مورد استفاده قرار می گرفت )  با قابلیت حمل  توسط پرنده های ترابری  را در دستور کار خود قرار داد. این مین دریک فاصله مشخص  تا پل با چتر رها می شد و پس از رسیدن به موقعیت مورد نظر  و تماس با آن ، عمل انهدام پایه های پل را اجرا می نمود .

این پروژه که در دهه 60 میلادی ، به عنوان بخشی از یک طرح محرمانه با عنوان پروژه 1959  ثبت گردید ، در میان پرسنل نظامی درگیر ،  با شناسه " ماه کارولینا" شناخته می شد و درنهایت  منجر به تولید یک مین به قطر 6 پا و وزن تقریبی 4000 پاوند گردید  که نیمی از آنرا ، کلاهک انفجاری تشکیل می داد .

carolina-moon-drop~0.jpg

نمای شماتیک مین شناور پروژه ماه کارولینا

از سویی دیگر ، به محض اینکه فرماندهان ستاد نیروی هوایی مستقر در اقیانوس آرام از این تحقیقات مطلع شدند ، به استفاده از آن برای تخریب تان هوا علاقه پیدا کردند ،اما بزودی دریافتندکه این سلاح جدید ، صرفاً توسط پرنده های ترابری و با توجه به شرایط رزمی منطقه نبرد ، فقط توسط پرنده C-130 هرکولس قابل استفاده است .

از آنجا که دفاع ضد هوایی تان هوا بسیار متراکم و شدید  ارزیابی می شد ، قرار براین شد که محموله مورد نظر ، در بخش بالایی رودخانه با چتر رها شود و توسط جریان آب به نزدیکی پل رفته و در زمان مقرر ، پل رامنهدم نماید .

این سلاح توسط  پرنده های ترابری C-123 و یا C-130 توسط یک چتر نجات از ارتفاع 64 فوتی رها می شد تا به آرامی بر روی سطح آب فرود آید . این مین انفجاری ، از دو فیوز مسلح کننده بهره می برد . یکی از این فیوزها ، گونه اصلاح شده  فیوز مورد استفاده در موشک سطح به هوای CIM-10 بومارک (  با پوشش 70 درجه ای ) و دیگری یک فیوز مادون قرمز ( با محدوده پوشش 3 درجه ای )  بود.

C-123.png

پرنده ترابری تاکتیکی C-123

41tas-vn-c130-pope.jpg

پرنده ترابری تاکتیکی C-130E

کار بر روی گونه نهایی شده این سلاح ، در اکتبر 1965 آغاز شد. بدنه  این مین شناور ازجنس تمام فولاد بود که در آزمایشگاه کمیسیون انرژی اتمی ساخته شد . در کنار آن ، بخش طراحی AFATL ، مسولیت بازطراحی فیوز اپتیکی را باکمک یک پیمانکار محلی بر عهده گرفت و نهایتاً 30 عدد فیوز موشک بومارک نیز از انبار ارتش تحویل گرفته شد .

 با  پایان یافتن  برنامه ، 20 عدد مین آماده به کار و 10 عددمین آموزشی بعلاوه دستمزد پرسنل  با هزینه 600 هزار دلار تولید گشت . در طراحی نهایی ، وزن هر مین به 3750 پاوند رسید و برای حمل و پرتاب آسان تر ، ابعاد آن به عرض 96 اینچ و ارتفاع 31.5 اینچ کاهش یافت . 

ادامه دارد ...............................

پی نوشت :

منابع در انتهای مجموعه معرفی خواهد شد . 

این مجموعه با صرف زمان ترجمه  شده است ،

بنابراین ، هر گونه برداشت با ذکر منبع (MILITARY.IR) خواهد بود . 

در غیر اینصورت ، برداشت کننده  ، عرفاً و شرعاً ، مسئول خواهد بود .

:rose: مترجم : MR9      :rose: 


داکوتا...
ما را در سایت داکوتا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : کاوه محمدزادگان dakota بازدید : 224 تاريخ : يکشنبه 9 خرداد 1395 ساعت: 5:30

"بسم الله الرحمن الرحیم"

هند هم به جمع کشورهای دارای فناوری شاتل فضایی پیوست

india-space-plane-launch-far.jpg

هند هم‌اکنون جزو کشورهای دارنده فناوری شاتل فضایی است. آژانس فضایی هند، روز ۲۳ مه (دوشنبه سوم خرداد) اولین پروتوتایپ شاتل فضایی روباتیک این کشور را آزمایش کرد. این وسیله که به گفته مقامات آژانس فضایی هند، RLV-TD مخفف یک عبارت به معنای اثباتگر فناوری وسیله پرتاب قابل بازیافت است، بدون سرنشین است و روز دوشنبه ساعت ۷ صبح به‌وقت محلی هند (۹ صبح تهران) سوار بر یک راکت HS9 از مرکز فضایی ساتیش داوان هند به ارتفاعات بالا پرتاب شد.

راکت حامل این شاتل، به مدت ۹۰ ثانیه روشن بود و این فضاپیمای ۱/۵ تنی را به ارتفاع اوج ۶۵ کیلومتری رساند (مرز فضا عموماً و طبق تعریف ون کارمن، حدود ۱۰۰ کیلومتری سطح دریاهای آزاد در نظر گرفته می‌شود).

شاتل RLV-TD پس از رسیدن به ارتفاع اوج در بازگشت به اتمسفر به حداکثر ماخ ۵ (یعنی پنج برابر سرعت صوت) رسید و نهایتاً در خلیج بنگال در فاصله ۴۵۰ کیلومتری از سایت پرتاب، روی آب نشست و مأموریت ۷۷۰ ثانیه‌ای این شاتل با موفقیت به پایان رسید.

52404854_cms.jpg

مقامات آژانس فضایی هند در یک اطلاعیه روز دوشنبه نوشتند:  در این پرواز، فناوری‌های مهمی مانند ناوبری، هدایت و کنترل خودکار، سامانه محافظت حرارتی قابل استفاده مجدد و مدیریت مأموریت بازگشت به جو با موفقیت اثبات شد.

شاتل RLV-TD یک گام کلیدی روبه‌جلو در هدف هند در توسعه سامانه‌های پرتاب مداری قابل بازیافت است و جدیدترین فضاپیمای روباتیک این کشور است که پرواز می‌کند.

india-space-plane-1.jpg

این شاتل دارای طول بدنه ۶/۵ متر است که کمی از شاتل بدون سرنشین X-37B نیروی هوایی آمریکا (با طول ۸/۸ متر) کوچک‌تر است. آمریکا شاتل X-37B را از سال ۲۰۱۰ تاکنون ۴ بار به مدار زمین پرتاب کرده و هم‌اکنون یکی از این شاتل‌ها در مدار زمین است. آژانس فضایی اروپا نیز در فوریه سال گذشته شاتل IXV خود را در یک مأموریت کوتاه زیرمداری آزمایش کرد.

تاریخچه شاتل‌ها به شاتل فضایی ناسا برمی‌گردد که در سال‌های ۱۹۸۱ تا ۲۰۱۱ پرواز می‌کردند. این شاتل‌های معروف البته سرنشین‌دار بودند و فضانوردان را در ۱۳۴ مأموریت به فضا پرتاب کردند که در یکی از آن‌ها شاتل کلمبیا هنگام بازگشت به جو منهدم شد. در یک مأموریت دیگر هم شاتل چلنجر قبل از رسیدن به فضا در ارتفاع بالا منفجر شد.

اتحاد جماهیر شوروی نیز شاتل مشابهی به نام «بوران» را توسعه داده بود و قرار بود یک شاتل سرنشین‌دار مانند شاتل فضایی ناسا باشد. تنها پرواز این شاتل که یک پرواز آزمایشی بدون سرنشین بود، در سال ۱۹۸۸ انجام شد و پروژه در سال ۱۹۹۳، کمی پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی لغو شد.

در بخش خصوصی نیز هم‌اکنون چند شاتل فضایی درحال‌توسعه هستند. ویرجین گالکتیک و اکس کور ایروسپیس درحال‌توسعه شاتل‌های زیرمداری بنام اسپیس شیپ ۲ و لینکس هستند. شرکت سیرا نوادا نیز در حال ساخت یک شاتل مداری به‌نام دریم چِیسر1  است.

علاوه بر این، شرکت انگلیسی ری اکشن انجینز قصد دارد یک شاتل مداری تک‌مرحله‌ای به‌نام اسکایلان بسازد که قادر به حمل ۳۰ مسافر به فضا باشد.

هیچ‌کدام از این شاتل‌های متعلق به شرکت‌های خصوصی تاکنون به فضا نرفته‌اند. اسپیس شیپ ۲، چهار آزمایش پروازی در جو زمین انجام داده که در آزمایش اخیر آن در اکتبر ۲۰۱۴ به یک تراژدی منجر شد و شاتل در حال پرواز متلاشی شد و کمک‌خلبان مایکل آلزبری کشته و خلبان پیتر سیبولد مجروح شد. یک شاتل اسپیس شیپ ۲ جدید به‌نام VSS Unity در ماه فوریه امسال توسط ویرجین گالکتیک رونمایی شد.

اکنون باید منتظر بود و دید کدام سازمان یا شرکت بعدی وارد کلوپ صاحبان فناوری شاتل می‌شود؟ اما سؤالی که باقی است این است که عملکرد فضاپیمای دراگون سرنشین اسپیس اکس چگونه خواهد بود؟ آیا شاتل فضایی به شکل فعلی هزینه‌ی گزافی داشته و فقط جنبه اثبات فناوری دارد؟ کدام مسیر مناسب‌تر است؟ شاتل‌های فضایی یا کپسول‌های فضایی؟

منبع:

http://www.space.com...ght-launch.html

http://toranji.ir/هن...ای-فناوری-شاتل/

normal_532080768.jpgnormal_532080730.jpgt01f6b58d7511d616bb.jpg463351-bay-of-bengal-engineer-india-nasanormal_dc-Cover-1ojnm39e1ifmbacfir5i3g7jnormal_1464071203474.jpg

ویرایش شده توسط Mosip دیروز, 08:54 .

داکوتا...
ما را در سایت داکوتا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : کاوه محمدزادگان dakota بازدید : 276 تاريخ : يکشنبه 9 خرداد 1395 ساعت: 5:30

Besmellah_34.png

WrightsvilleMoon_LeeCapps-1024x713.jpg

مقدمه  :

شاید از یک نگاه ، جنگ ویتنام ، عرصه آزمون سختی برای نیروی هوایی ارتش ایالات متحده که دو موفقیت غیر قابل باور را در جنگ  دوم جهانی و جنگ کره بدست آورده بود ، بشمار می آمد .

علیرغم خوشبینی های نخستین وبرتری هوایی این نیرو ، با ورود سامانه های توپخانه ای و موشکی کمونیست ها به عرصه رزم هوایی ، شرایط استراتژیک جنگ تا حد زیادی تغییر نمود و این مساله ، فرماندهان نیروی هوایی ارتش آمریکا را وادار کرد تا با دقت بیشتری از توان هوایی خود استفاده  نمایند . 

9999.jpg

شکستن سخت ترین گردو :

 با این وصف ، یکی از سخت ترین اهداف برای این طراحان عملیات رزمی نیروی هوایی ایالات متحده  ، مجموعه پل تان هوا در بخش شمالی ویتنام بشمار می آمد که بر روی رودخانه سونگ مای قرار داشت . این پل عظیم از یک اسکلت بتونی بسیار بزرگ که توسط شبکه قدرتمندی از خرپاهای فولادی  تقویت می شد ، ساخته شده بود و عبور یک خط ریلی استراتژیک و دو جاده عریض از آن که دو مرکز اصلی ویتنام شمالی ( هانوی و بندر هایفونگ )  را به هم مرتبط می نمود، موجب می شد تا براهمیت آن افزوده گردد .  

در دو سوی  این پل که در یکی از باریکترین بخشهای رودخانه سونگ مای احداث شده بود ، دو تپه کم ارتفاع از جنس سنگ آهک وجود داشت که در نزد خدمه نیروی هوایی ارتش ایالات متحده ، به هام رونگ (ham rong) یا سنگ اژدها ( dragon jaw) شهرت داشت .

Thanh_Hoa_bridge_Vietnam_1972~0.jpg

پل تان هوا و دو سنگ اژدهای محافظ این پل 

علت این نامگذاری ، ماهیت راهبردی این پل بشمار می رفت ، چرا که این موقعیت استقرار این پل عظیم الجثه ،  درست در امتداد خط DMZ که در آن ، کمونیستهای ویتنام  شمالی در حال جنگ با ارتش ویتنام جنوبی بودند  ، قرار می گرفت و در نتیجه به یک هدف معنی دار برای حریف تبدیل می شد . علاوه برآن ، بدلیل فوق الذکر ، مجموعه این پل ، یکی از متراکم ترین شبکه های پدافند هوایی را در خارج از هانوی و هایفونگ در اختیار داشت و همین مساله ، حمله به آن را به یکی از سخت ترین حملات هوا به زمین برای نیروی هوایی  تقریباً غیر قابل مقاومت ارتش آمریکا تبدیل نموده بود .

VBSBSB.png

نمای شماتیک شبکه پدافند هوایی ویتنام شمالی در بخش شمالی خط DMZ

با این وصف ، علیرغم حملات متعددی که توسط اسکادرانهای جنگنده/ بمب افکن های اف-105 تاندرچیف از مبداء تایلند برعلیه این پل صورت می گرفت ، اما همچنان این موقعیت  به شکل فعال حفظ می شد  واین مساله بدان معنا بود که ، تلفات نیروی هوایی بدلیل تراکم بیش از حد شبکه پدافندی ، رشدی غیر طبیعی را می بایست تجربه نماید  ، این فرآیند به شکلی سیر فزاینده بخود گرفت   که تا سال 1966 ، 79 فروند پرنده رزمی بدلیل آتش شدید ضد هوایی از موجودی دارایی های نیروی هوایی کسر گردید . 

jawsofdragon.jpg

اختراع ، زاییده احتیاج است :

برای متوقف نمودن این سیر ناخوشایند ، نیروی هوایی ارتش ایالات متحده ، در اواخر سال 1965 ، یک پروژه محرمانه را برای اجرای یک تهاجم غافلگیرانه به پل تان هوا در ویتنام شمالی ،در دستور کارقرار داد. هدف اصلی این پروژه ،  انهدام مسیر ریلی  موجود در این پل بود تا ارتباط پشتیبانی ویتنام شمالی دچار اختلال جدی گردد.

 بدین ترتیب  ، باآغاز سپتامبر 1965 ، آزمایشگاه تسلیحات نیروی هوایی (AFATL) مستقر در پایگاه هوایی اگلین  ، توسعه یک مین شناور (در  قالب یک سلاح با حجم کم و  قدرت انفجاری بالا که فناوری آن بطور معمول در تسلیحات ضد زره مورد استفاده قرار می گرفت )  با قابلیت حمل  توسط پرنده های ترابری  را در دستور کار خود قرار داد. این مین دریک فاصله مشخص  تا پل با چتر رها می شد و پس از رسیدن به موقعیت مورد نظر  و تماس با آن ، عمل انهدام پایه های پل را اجرا می نمود .

این پروژه که در دهه 60 میلادی ، به عنوان بخشی از یک طرح محرمانه با عنوان پروژه 1959  ثبت گردید ، در میان پرسنل نظامی درگیر ،  با شناسه " ماه کارولینا" شناخته می شد و درنهایت  منجر به تولید یک مین به قطر 6 پا و وزن تقریبی 4000 پاوند گردید  که نیمی از آنرا ، کلاهک انفجاری تشکیل می داد .

carolina-moon-drop~0.jpg

نمای شماتیک مین شناور پروژه ماه کارولینا

از سویی دیگر ، به محض اینکه فرماندهان ستاد نیروی هوایی مستقر در اقیانوس آرام از این تحقیقات مطلع شدند ، به استفاده از آن برای تخریب تان هوا علاقه پیدا کردند ،اما بزودی دریافتندکه این سلاح جدید ، صرفاً توسط پرنده های ترابری و با توجه به شرایط رزمی منطقه نبرد ، فقط توسط پرنده C-130 هرکولس قابل استفاده است .

از آنجا که دفاع ضد هوایی تان هوا بسیار متراکم و شدید  ارزیابی می شد ، قرار براین شد که محموله مورد نظر ، در بخش بالایی رودخانه با چتر رها شود و توسط جریان آب به نزدیکی پل رفته و در زمان مقرر ، پل رامنهدم نماید .

این سلاح توسط  پرنده های ترابری C-123 و یا C-130 توسط یک چتر نجات از ارتفاع 64 فوتی رها می شد تا به آرامی بر روی سطح آب فرود آید . این مین انفجاری ، از دو فیوز مسلح کننده بهره می برد . یکی از این فیوزها ، گونه اصلاح شده  فیوز مورد استفاده در موشک سطح به هوای CIM-10 بومارک (  با پوشش 70 درجه ای ) و دیگری یک فیوز مادون قرمز ( با محدوده پوشش 3 درجه ای )  بود.

C-123.png

پرنده ترابری تاکتیکی C-123

41tas-vn-c130-pope.jpg

پرنده ترابری تاکتیکی C-130E

کار بر روی گونه نهایی شده این سلاح ، در اکتبر 1965 آغاز شد. بدنه  این مین شناور ازجنس تمام فولاد بود که در آزمایشگاه کمیسیون انرژی اتمی ساخته شد . در کنار آن ، بخش طراحی AFATL ، مسولیت بازطراحی فیوز اپتیکی را باکمک یک پیمانکار محلی بر عهده گرفت و نهایتاً 30 عدد فیوز موشک بومارک نیز از انبار ارتش تحویل گرفته شد .

 با  پایان یافتن  برنامه ، 20 عدد مین آماده به کار و 10 عددمین آموزشی بعلاوه دستمزد پرسنل  با هزینه 600 هزار دلار تولید گشت . در طراحی نهایی ، وزن هر مین به 3750 پاوند رسید و برای حمل و پرتاب آسان تر ، ابعاد آن به عرض 96 اینچ و ارتفاع 31.5 اینچ کاهش یافت . 

ادامه دارد ...............................

پی نوشت :

منابع در انتهای مجموعه معرفی خواهد شد . 

این مجموعه با صرف زمان ترجمه  شده است ،

بنابراین ، هر گونه برداشت با ذکر منبع (MILITARY.IR) خواهد بود . 

در غیر اینصورت ، برداشت کننده  ، عرفاً و شرعاً ، مسئول خواهد بود .

:rose: مترجم : MR9      :rose: 


داکوتا...
ما را در سایت داکوتا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : کاوه محمدزادگان dakota بازدید : 225 تاريخ : چهارشنبه 5 خرداد 1395 ساعت: 11:22

بسم الله الرحمن الرحیم و لاحول ولا قوة الا بالله

S-300_PMU_2.jpg

بخش نخست

چکیده

ایالات متحده آمریکا و متحدان آن از زمان پایان جنگ سرد بر توانایی سرکوب سریع شبکه پدافندی طرف متخاصم و سپس اعمال قدرت آتش دقیق از طریق هوا به عنوان یک گزینه  شاخص و برگزیده به منظور حل مناقشات فی مابین با دیگر دولت ها متکی بوده اند.  واقعیت تکامل تکنولوژی سیستم های پدافندی یکپارچه در کنار گسترش جهانی این سیستم ها ، عمده ناوگان هواگرد های نیروی هوایی آمریکا و ناوگان هواگرد های نیروی دریایی آمریکا را جهت مقابله با این سیستم ها دچار ناتوانی ساخته ، سیستم هایی که تکنولوژی آن ها هم اکنون از طریق روسیه در دسترس بوده و توسط چین به صورت فزاینده ای در حال توسعه و ارائه میباشند.چنانچه نفوذ ، سرکوب یا نابودی شبکه های پدافندی یکپارچه نوین توسط جنگنده های معمول نظیر اف 15 یا نمونه های در حال تولیدی (در زمان نگارش مقاله) نظیر F/A-18E/F مد نظر باشد ، هدفی است که جز با تحمیل تلفات سنگین محقق نخواهد شد.

توسعه تکنولوژی های مرتبط با عرصه سامانه های پدافندی یکپارچه مقوله ایست که در حال حاضر توسط چین ، ایران ، ونزوئلا و دیگر کشورهایی که با غرب روابط ضعیفی دارند ، دنبال میشود و این مسئله تهدیدی رو به گسترش در انجام عملیات نظامی هوایی توسط کشورهای بلوک غرب است. تا زمانی که نیروی هوایی ایالات متحده پروژه بمب افکن نسل آینده خود را تا حدود سال 2020 محقق کند ، تنها هواگرد هایی که در ناوگان هواگرد های رزمی امریکا از قابلیت نفود ، سرکوب و نابودی موثر سیستم های پدافندی یکپارچه برخوردارند ، بمب افکن B-2A Spirit و جنگنده F-22A هستند.تنها 20 فروند از بمب افکن B-2A موجود است و تجهیزدوباره و نوسازی آن ها به منظور ساخت نمونه جدیدتر B-2C نیز یک رویکرد پر هزینه محسوب میشود که این مسئله ساخت بمب افکن نسل جدید به منظور پاسخگویی بهتر به نیازهای آینده را به یک الزام مبدل میکند.

thumb_F-22A-JDAM-1256635-S.jpg

تنها هواپیمای رزمی ایالات متحده که جهت تولید پیش از سال 2020 در نظر گرفته شده و قابلیت نفوذ و بقا در مقابله با شبکه پدافند هوایی یکپارچه مدرن را دارد ، جنگنده اف 22 است. تصویر فوق این جنگنده در حال رها سازی یک بمب هدایت شونده GBU-32 JDAM نشان میدهد.

thumb_gpw-200905-UnitedStatesAirForce-DF

ناوگان بمب افکن های B-2 در پایگاه Whiteman

با توجه به تعداد محدود بمب افکن های B-2 تنها انتخاب استراتژیک باقی مانده برای ایالات متحده ، تولید تعداد کافی و مناسب از جنگنده F-22A به منظور ارائه قابلیت های قابل اتکا جهت انجام یک عملیات هوایی اساسی با استفاده از ترکیب این جنگنده با بمب افکن B-2 است. با این حال تولید جنگنده F-22 نیز به میزانی که پیشتر انتظار میرفت صورت نگرفته و به جهت مسائل مالی تولید این جنگنده به تعدادی کمتر از 200 فروند محدود گردید. با وجود موارد مطرح شده انتظار این است که ایالات متحده از طریق بهره گیری از تعداد محدود و ناوگان کوچکی موسوم به گلوله طلایی (golden bullet) از هواگرد های رادارگریز امکان رخنه به شبکه های پدافندی یکپارچه را یافته تا از این طریق توانایی انجام حملات هوایی موثر برای دیگر هواگرد های غیر رادارگریز ناوگان را نیز فراهم آورد. البته با وجود توانایی های رادارگریزی و تهاجمی زوج رزمی رادارگریز F-22 و B-2 ، همچنان رخنه و سرکوب در شبکه های پدافندی و سامانه های پدافندی یکپارچه امر آسانی نیست.

thumb_USAF_F-22_Stealth_Raptor_And_B-2_S  thumb_aircrafts_military_bomber_f-22_rap

جنگنده رادارگریز F-22 در کنار بمب افکن راهبردی B-2
 

مشکلات در موقعیت یابی و مقابله با نسل جدید سامانه های پدافندی متحرک با بقاپذیری بالا از جمله مسائل مطرح میباشد. این مسئله خصوصا پس از تهاجم هوایی به یوگسلاوی در دهه نود شکل تازه ای به خود گرفته است. در طول این جنگ ، سامانه های پدافندی با قابلیت های کشندگی بالا نه به صورت ثابت بلکه با موقعیت های استقرار نامشخص و متغیر اقدام به ایجاد کمین در مسیرهای پروازی هواپیماهای آمریکایی میکردند. این مسئله که شامل پرهیز از استقرار در مواضع ثابت و مشخص بود ، خصوصا به منظور مقابله با عملیات سرکوب یا انهدام  پدافند هوایی (اختصارا عملیات SEAD/DEAD) توسط طرف مقابل صورت پذیرفت. در یک نبرد هوایی همه جانبه ، جنگنده F-22 ملزم به انجام طیف کاملی از ماموریت های رزمی در ابتدا شامل مقابله با هواگرد های دشمن و در ادامه شامل نفود به شبکه پدافندی و انجام عملیات سرکوب پدافند و انجام حملات دقیق علیه اهداف استراتژیک و تاکتیکی خواهد بود.ناوگان بمب افکن های B-2 در میدان نبرد ذکر شده نقش تقویت کننده ایفا کرده و حملات به اهداف خصوصا استراتژیک را بر عهده میگیرند البته با توجه به تعداد محدود بمب افکن های B-2 در دسترس به ناچار نحوه استفاده از آن ها علیه اهداف به صورتی شدیدا گزینشی خواهد بود.

thumb_070808-F-7169B-302.jpg thumb_F22_Raptor_HD_Wallpapers.jpg

اگر فرض را بر این قرار دهیم که هواگردی با پیکربندی منعکس کننده جنگنده اف 22 بلاک 40 در عملیاتی مشابه طوفان صحرا در سال 1991 حضور یابد ، تعداد مورد نیاز از این جنگنده جهت پوشش کامل طیفی از عملیات نفوذ به محدوده هوایی دشمن چیزی در حدود 500 تا 600 فروند خواهد بود در حالی که تعداد موجود از جنگنده اف 22 به مراتب کمتر از این عدد و در حدود 180 فروند میباشد. چنانچه ایالات متحده به دنبال حفظ موقعیت امنیتی استراتژیک خود در محدوده زمانی 2010 تا 2020 باشد هیچ انتخاب حقیقی دیگری جز تامین هواگرد های کافی (خصوصا با ویژگی رادارگریزی) به منظور انجام عملیات های هوایی در میادین نوین امروزی در پیش رو ندارد. هر گونه مدل ساختاری دیگری جهت پوشش این ضعف (که صرفا بر افزایش سطح تکنولوژی بدون در نظر گرفتن کمیت متناسب با شرایط میدان نبرد تاکید کند) موجبات به خطر افتادن پتانسیل های استراتژیک و ایجاد خطرات استراتژیک در حدی فراتر از توان پاسخگویی ایالات متحده و متحدان آن خواهد شد.

thumb_B-2_spirit_bombing.jpg

"ما باید قابلیت های قدرت هوایی بی نظیر خود را به منظور بازداشتن و شکست هرگونه رقیب معمول حفظ کنیم ، به بحران های جهانی به سرعت پاسخ داده و نیروهای زمینی خود را پشتیبانی کنیم"

بخشی از بیانیه سیاست دفاعی در دستور کار دولت آمریکا (سال 2009)

موفقیت چشمگیر به دست امده توسط ایالات متحده در مقام رهبری عملیات هوایی از سال 1991 بیش از هر چیز مرهون تکنولوژی ها و قابلیت های عملیاتی امریکا در نفوذ و سرکوب به شبکه پدافندی طرف متخاصم است. تکامل مداوم فناوری های مرتبط با قابلیت سیستم های پدافندی یکپارچه از سال 1991 به بعد و عدم موفقیت امریکا در تکامل و عملیاتی سازی سریعتر و بهتر توانمندی ها و تکنولوژی های خود در مقایسه با تکنولوژی های پدافندی ، در حال حاضر چشم انداز عدم توانایی آمریکا در دستیابی به برتری قاطع در طی یک نبرد هوایی به صورت سریع و یا با کمترین میزان خسارت به هواگردها و خدمه پروازی را مشخص ساخته است.

thumb_USAF_F-16A_F-15C_F-15E_Desert_Stor

جنگنده های F-16A و  F-15C ، F-15E در حال پرواز بر فراز مناطق جنگی در طی عملیات طوفان صحرا

thumb_76tango.jpg

پرواز سه فروندی جنگنده های F-14A از اسکادران 32 ام شکاری در طی عملیات طوفان صحرا

در نقطه ای که ایالات متحده در حال حاضر ایستاده است ، این کشور تنها 183 فروند جنگنده F-22A و ناوگانی عملیاتی متشکل از 20 فروند بمب افکن B-2A را در اختیار دارد و این مسئله در حالی است که تنها هواگرد هایی که از قابلیت بقاپذیری بالایی درنفوذ و مقابله با سیستم های پدافندی یکپارچه  در سطح جهانی برخوردارند ، دو مورد ذکر شده هستند. جهت انکه به بهترین درک از چرایی و چگونگی تغییر استراتژیک رخ داده در نبرد های هوایی و مقابله با شبکه های پدافندی دست یابیم ، لازم است به بررسی استراتژی های نفوذ در خطوط دفاعی ، تکنولوژی های رو به تکامل سیستم های پدافندی ارائه شده از سوی چین و روسیه و اینکه این تکنولوژی ها چگونه در طراحی ویژه اجزای سامانه های پدافندی نمود یافته، بپردازیم.

ادامه دارد ...............

مترجم : سینا نوریخانی

هرگونه برداشت از مطلب صرفا با ذکر نام وبسایت میلیتاری به عنوان منبع مجاز است


داکوتا...
ما را در سایت داکوتا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : کاوه محمدزادگان dakota بازدید : 208 تاريخ : دوشنبه 3 خرداد 1395 ساعت: 5:34